سید عرشیاسید عرشیا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

عرشیا کوچولوووووو

کوتاهی مو

امروز صبح بردمت حموم کلی اب بازیکردی    بعدش هم  بابایی بردت ارایشگاه موهات رو که کلی بلند شده بود و همه با دخترا اشتباه می گرفتنت رو  داد کپ زدن هههههههههههههههههه  از در اومدی تو گفتم این پسره کیه    یه شکل دیگه شده بودی     اینم عکس موهات که کوتاه شدن      ...
27 تير 1392

شیرین کاریا

عزیزم روز به روز داری شیرین تر میشی مامان پوران چند روز خونمون بود تو این مدت خوب خودت رو براش لوووس می کردی   همشم میدوووئیدی میرفتی بغلش می کردی و بوووسش می کردی  تموم اون کارای هم که ما نمی ذاشتیم انجام بدی را به لطف مامان پوران انجام دادی هههههههههههههههه  اینم قیافه شما بعد از انجام کارا   اینم یکسری از شیرین کاریات رفته بودی کوله پشتی را برداشته بودی می گفتی بندازید پشتم تا باهاش راه برم تازه بعدش بهت می گفتیم ژست بگیر ازت عکس بگیریم تو هم برامون ژست میگرفتی هههههههههه     اینم کمک کردنت به منه الهی قربونت برم داری برام جاروو میزنی خودشم می گی تنهایی بزنی عززززززززززززز...
27 تير 1392

حرف زدن پسری

پسر قشنگم  چند روزه دارم بهت تخم بلدرچین میدم گویی بهت ساخته ههههههههههههههههههههههه  ربونت باز شده بهت می گیم اسمت چیه می گی ار....ئیا  میگیم چی خوردی می گی ارد الی = زردالو هههههههههههههههههههههههه اینم قیافه من وقتی تو اینا رو می گی       ...
27 تير 1392

انتالیا

پسر ناز مامان سه شنبه 8 خرداد رفتیم فرودگاه امام خمینی واز اونجا با هواپیمای اطلس جت ترک ساعت 4 صبح تهران را به مقصد انتالیا ترک کردیم البته بین راه تو ادنا نیم ساعتی نشست بعد دوباره به سمت انتالیا پرواز کرد تو هواپیما بخاطر اینکه حال نداشتی هی بیدار می شدی وگزیه میکردی و  با پات به صندلی جلویی فشارمی اوردی و روی روح و روان اقای که نشسته بود پیاده روی می کردی وقتی رسیدیم هتل ساعت 10 صبح بود تا استخر اب را دیدی دویدی طرفش و شروع کردی به گفتن اب بازی خلاصه رفتی داخلش و کلی حال کردی کلا اونجا خیلی بدغذا شده بودی هیچی نمی خوردی به زور بهت یه لقمه می دادم ولی تا دلت بخواد نوشیدنی خوردی هههههههههههههههههههه تا صدای اهنگ یومد شروع ...
8 تير 1392
1